شاید میدانست و گفته بود ؛
“یئر توتوب غمخانه ده قیلدیم فراموش عالمی….”
و چنین گوید ؛
شهریارم گرچه من سوز مولکونون سلطانی ام
گوزیاشیمدان باشقا یوخ دُر شهواریم منیم
سیل بی تدبیری آوار ناشیگری را بر سر گورستان تاریخی سرخاب تلنبار کرد و امروز با گذشت بیش از ده سال هنوز آواربرداری آن تمام نشده است و چنین می نماید که هنوز زمستان های سردی پیش رو دارد…
شاید اگر شهریار چنین روزگارانی را بر مدفن عارفان میدید وصیتی دیگر داشت و امروز در آن خاک آرمیده نبود …
از آنچه بر سر سرخاب آمد …..بگذریم….
حال بیش از یک دهه هست که با تمام تلاش ها هنوز پروژه ای بنام احداث مجموعه مقبره الشعراء ساری و جاریست ….و میگویند که تصمیم بر این شده است شهرداری نیابتاً پروژه را پیش ببرد! شاید بیش از هر کسی تقلای تکمیل و اتمام عملیات احداث و تکمیل آن را درک میکنم..
چنین می نویسند که متولی آن #فرهنگ و ارشاد است و شهرداری مجری آن…و دیگر ردیف #اعتبار_دولتی برای تکمیل و احداث سازه پیرامونی اش نیست.
چه بر سرت آمد و چنین آش خامی نصیبت ات شد ؟ روا بود که پروژه ای با اعتبار و ردیف بودجه دولتی امروز در وضعیت اقتصادی موجود چنین لاک پشتی جلو برود ؟
بعید میدانم متولیان و تصمیم گیرندگان دیگر شهرهای تاریخی قبول می کردند که یک پروژه ملی از ردیف بودجه دولتی خارج و بار آن بر دوش مردم یک شهر گذاشته شود.
لازم است نمایندگان محترم استان در مجلس شورای اسلامی، بالاخص نمایندگان بزرگوار تبریز کهن بیش از هر پروژه دیگری کمر همت را بر احیای تاریخ و هویت خدشه دار شده اش بگذراند. لزوم تعریف ، تصویب و تخصیص اعتبار ویژه و وجود ردیف بودجه ای دولتی در کنار تسریع در اجرای آن از سوی شهرداری برای تکمیل پروژه بیش از هر پروژه دیگری احساس می شود تا شاید کمی از آلام شهریارش کاسته شود و حصار بی تدبیری و غم و اندوه مقبره الشعراء جمع گردد …
پروژه های عمرانی به شرطی مطلوب و مقبول است که اصالت ، تاریخ ، فرهنگ و هنر یک ملت را خدشه دار نسازد ….در کنار پروژه های راهسازی ، افزایش خطوط ریلی ، تامین انرژی ، پل ، روگذر و… مقبره_الشعراء را هم دریابید و از حصار آهن و بتن رها سازید .
ما مقبره الشعرای دیگری نداریم….
Sunday, 22 December , 2024